October 6, 2021 شعر خاطره دارم شعر از زندانی سیاسی علی برای همه سربداران و خصوصا جواد که خاطره اوهمیشه در یاد مانده است : خاطره جواد من واسه یاران و رفیقان عزیز خاطره دارم واسه دختر پسرای نازنین خاطره دارم واسه مادرای دشت خاوران خاطره دارم واسه اون پدر که داغونِ غمه خاطره دارم واسه ایران پُر از غصه و غم خاطره دارم واسه آزادی برای ميهنم خاطره دارم واسه این جمع پر از عشق وطن خاطره دارم واسه قاضی و وکیل بی طرف خاطره دارم يكی بود و صدتا بود و صد هزار تا دسته گل گل لاله ، گل سوسن ، باغبون با باغچه گل باغبون هر روز وشب تو باغچه ها گل میکاره آب میده ،غذا میده ، ملات براشون میاره غنچه ها باز شدن ، خوشگل و پر بار شدن بوی عطر غنچه ها تو شهرا آکنده شدن همگی با ادما یه جوری دمساز شدن انگاری اگه نباشن ادما پوچ و زمینگیر شدن یکیشون «جواد من»بود توی زندون اوين مثل یک گل بهاری توی سرمای زمین همشون موسی و اشرف سی هزاران گل سرخ گلا پرپر شده اند کاوه کجاست آتش سرخ جوادم با اون صداش هنوز توی وجودمه شعر شلاق و شرف با اون روزاش تو گوشمه جوادم کجایی تو ؟ وقت سرافرازی شده غنچه ها وا شدنو وقت براندازی شده یادته گفتی اگه عدالتی بر پا بشه حق و باطل تو ترازو به قلم جاری بشه هیچ طنابی نمیشینه به سر و گردن ما مادری یا پدری نیست عزادار شما جوادم، خوب یادمه گفتی شرافت تو را احیا میکنه با شرافت راه و رسم زندگی وا میکنی بی شرفها همه مصداق یه مزدور شدند با دو تا ضربه شلاق پست و نابود شدند تو دلم مونده یه دردی چطوری بهت بگم لاجوردی مرده اینها ، جای اون سبز شدند حالا که ملا حناشون دیگه رنگی نداره عنتر و منتر و لوطی مثل ملاها شدند یادته توی خیابونا چطور گشت میزدند با شکار هر مجاهد واسشون دست میزدند یادته تو بندا با حقه بازی چرب زبونی دوستای قدیمیشون را به دم تیغ میزدند یادته پا جوخه ها ایستاده بود اون طرفا با صدای تک تیرا پشتک و وارو میزدند حالا این مرتیکه خونخواه شماها شده است توی اون لجن تی وی خود خود عظما شده است لعنت خدا به این بی شرفای دربدر آخه این مزدور با جیره مواجب شده است جوادم ، بزودی این آشغالا را جمع میکنیم با آخوندا همه را تو یک قفس جا میکنیم ایرانو پس میگیریم بر سر هر کوچه شهر با جوانان و دلیران وطن هلهله بر پا میکنیم ما همه با هم میاییم به دیدنت تو خاوران توی دشت لاله ها اشرفو بر پا میکنیم