كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراى ملى مقاومت، هشدار ميدهد در مورد تحركات رژيم براى از زير ضرب خارج كردن روحانى و دولتش از عواقب محكوميت ديپلمات رژيم ایران برای تروریسم در بلژيك. اين بيانيه نمونه هايى را عرضه ميكند از تلاشهاى ايرج مصداقى خائن كه بخصوص در تلويزيون ميهن تى وى همراه با شارلاتانى به نام بهبهانى اين خط رژيم را پيش ميبرد.
در مورد مزدور بودن مصداقى احتياجى به افشاگرى نيست، كه سالهاست اثبات شده، چه از طريق ديگران و يا چه از طريق اعمال خودش. ولى شيوه هايى كه مصداقى در پيشبرد خط رژيم بكار ميبرد بايد همچنان افشا بشود. شيوه هايى که، چه در كليات و چه در جزئيات، نشان از عدم صداقت و سعى در انحراف ذهن مخاطب دارد. در این نوشته اشاره میکنم به نکاتی که در نمايش هایش اجرا ميكند. در این نمایشات چند اصل كُلى حاكم است. در درجه اول تاكيد بر اينكه ضد رژيم است. بلافاصله بعد از ان و بعنوان خط کلی، حمله به مجاهدين و شوراى ملى مقاومت، تنها سازمان گسترده و منسجمى كه عليه رژيم مبارزه ميكند. مصداقى در ظاهر هم ضد رژيم است و هم ضد مجاهدين ، که با توجه به شرايط موجود، جمع اين دو در يك فرد امكانپذير نيست. اين تضاد خودش را در موضعگيرى ها و رفتار مصداقى نمايان ميكند، در حالی که مدام و وقیحانه به قویترین نیروی براندازی حمله میکند، با زبانی بظاهر منطقی رژیم را باصطلاح تحلیل و گاها توجیح میکند.
در مورد ضد رژيم بودن مصداقى قابل ذكر است كه او در راديكالترين صورت ، بر ضد رژيم مواضعى را اعلام ميكند كه مجاهدين ده ها سال است كه افشا و اعلام كرده اند و در آن جهت هم فعاليت ميكنند. هرچند اينگونه موضعگيرى ها مختص مصداقى نيست، تقريبا همه كسانى كه خط رژيم را در غرب پيش ميبرند و بعنوان كارشناس و متخصص در تلويزيونهاى فارسى زبان خدماتشان را عرضه ميكنند، جدیدا مواضع مشابه دارند. اينگونه موضع گيرى عليه رژيم نه تنها ضررى به رژيم نميزند بلكه باعث اعتبار كاذبى براى شخص مدعى ميشود كه بهتر در جهت منافع رژيم يا عليه اپوزيسيون كار كند. بعنوان مثال شاهديم كه چگونه مدعيان ضد رژيم بودن، ما و غربيها را از ادامه و يا گسترش تحريمها ميترسانند و يا از كمبود دارو در ايران مینالند. يا مدام خطر جنگ غرب عليه ايران را گوشزد ميكنند، در حالى كه رژيم در منطقه و جهان به جنگ و خونريزى همچنان ادامه ميدهد .
ايرج مصداقى هم از اين قماش است. در درجه اول احتياج به ماسك ضد رژيم بودن دارد تا از آن موضع بر تنها دشمن منسجم رژيم بتازد. او با كثيف ترين القاب و جملات به پاكترين و پاكبازترين فرزندان اين ميهن ميتازد تا آنها را ترور شخصيتى بكند و در عين حال جاده صاف كن ترور فيزيكی آنها هم باشد. در این راه از طرح ادعاهای احمقانه هم دریغ ندارد که نام بردن از انها در اینجا هم باعث شرم است. طرح ادعاهایی که هیچ مبنای منطقی یا واقعی ندارند و میتواند بعنوان بلاهت گوینده برداشت شود ولی در مورد مصداقی نشان از خباثت درون دارد. مصداقی احمق نیست ولى از خشم و كينه نسبت به رفقاى سابق كه همچنان در برابر أهريمن رژيم برپا هستند، عقلش ذائل شده.
از زندانيان دهه ٦٠ بياد داريم كه هر زندانى بريده و واداده كه واقعا تن به خارى ميداد، تبديل به كوهى از خشم و عقده نسبت به ديگر زندانيان مقاوم ميشد كه همچنان بر مواضع خود ايستاده بودند. افتخارى كه او از آن محروم شده بود. چنين خشمى را در مصداقى هم ميتوان ديد. بخصوص در صحبتهايش در ميهن تى وى كه هيچ حد و مرزى، چه. عرفى يا اخلاقى، را رعايت نميكند، خشم و خباثت درونش و چهره واقعيش را به نمايش ميگذارد. چهره اى كه در افسارگسيختگى خودش را لو ميدهد. در حالت عادی اكثرا خنده به لب دارد كه گاها تبديل به پوزخند و تمسخر مخاطبش ميشود. لحظه بعد خيلى جدى شروع به تحليل مسائل ميكند و با دليل آوردن و توضيح دادن سعى در اغناء مخاطب دارد. ولى اين شرح حال نصف برنامه اش است. درجايى كه مصداقى خودش را صاحبنظر در شايد همه مسائل جهان و هستى ميداند و إظهار نظر هم ميكند. البته همه مسائل جهان و هستى بغير از مجاهدين و شوراى ملى مقاومت. وقتى نوبت به مجاهدين ميرسد چون حداقل نصفى از برنامه هايش در ميهن تى وى كه چهار تا پنج ساعت طول ميكشد در مورد مجاهدين صحبت ميكند. صحبت كه چه عرض كنم، فحش ميدهد. بمحض طرح مجاهدين در برنامه اش آن چهره “خندان و منطقى” تبديل به لمپنى بى چاك و دهن ميشود كه هيچ مرزى را برسميت نميشناسد. با حجم زيادى از سخيفترين كلمات كه نثار خانم و آقاى رجوى و ديگر رهبران مجاهدين ميكند، ميخواهد مرهمى بر آتش درونش بگذارد. ولى در کمبود هر گونه ادب و احترام بخود در رفتارش، آتش خشم و بغض درونش نمايانتر شعله ميكشد. آتش خشمى كه براى زندانيان دهه ٦٠ كاملا آشناست. خيلى از زندانيان دهه ٦٠ هنوز زخم آتش و كين بريده مزدوران دهه ٦٠ را يا بر بدن و يا در خاطره دارند.
اما تفاوت زمان حال با دهه ٦٠ در اين است كه در آن زمان زندانيان مستقيم زير ضرب رژيم و مزدورانش در زندان بودند ولى حالا خانم و آقاى رجوى سپر بلاى زندانيان سابق هستند و آماج پليدترين حملات قرار ميگيرند.
دقت بیشتر به شيوه كار مصداقى و حملاتش به مجاهدین، تصویر بهتری از او بدست میدهد. در حملاتش به خانم رجوی و دیگر زنان مجاهد، اخوند درونش را رسوا میکند و بسان نرینه ای وحشی به آزاد زن و زنانی میتازد که نظام سلطه نرینگان را به چالش میکشند. بدینگونه مریم رجوی سزاوار رکیکترین کلمات آخوند درون مصداقی میشود. آخوندی که بقایش را در نابودی زنی میبیند که نه تنها شورشگر است بلکه زنان بسیاری را به شورش واداشته و مردان بیشماری را درس فدا و انسانیت آموخته.
حملات مصداقی به آقای رجوی هم از این منظر قابل دیدن است. میدانیم که مسعود رجوی از دهه ها پیش، با درک درستی از ضرورت و شیوه مبارزه با این رژیم قرون وسطایی، نه تنها به حمله و رویارویی با رژیم خمینی پرداخت بلکه خمینی صفتی را در یاران مجاهدش هم هدف قرار داد. تا خمینی درونت را شکست ندهی بر خمینی بیرون نمیتوان پیروز شد.
بدینگونه قیام مجاهدین علیه ارتجاع خمینی به جهشی زنانه تبدیل شد که رویین تن و پیکارجو، پرشورتر از همیشه به مبارزه علیه پلیدترین دیکتاتوری مذهبی حاضر ادامه داد و در این راه آماج هر نوع حمله ای قرار گرفتند. از زندان و شنکجه و اعدام تا حملات موشکی و گروگانگیری و کشتار بیرحمانه در شهر اشرف. ولی از همه پلیدتر ترور شخصیتی مجاهدین یا بقول خودشان، « شیطان سازی » است که مصداقی سالهاست بخشی از انرا بعهده دارد.
در اینجا باید بگویم که من کارهای مصداقی را زیاد دنبال نمیکنم. در سالهای گذشته گاها چیزی ازش خواندم یا دیدم. با توجه به اینکه صحبتهایش ساعتها طول میکشد که عمدتا فحاشی و فرافکنی های عصبی است که دنبال کردن ان کار راحتی نیست. ولی بیانیه کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت مرا واداشت که بعد از مدتها بخشهایی از دو برنامه جدیدش را ببینم. طبق معمول مصداقی مشغول هرزه گویی بر علیه مجاهدین بود و به زنان مجاهد میتاخت. در کنار حملاتش از روحانی دفاع میکرد که بقول او از بمبگذاری در تجمع مجاهدین بی اطلاع بوده. طرح این نکته از طرف مصداقی دارای نکته ظریفی هم هست. در سالهای گذشته، مصداقی بخصوص در حمله بی حد و مرز و بی اخلاق به مجاهدین خودی نشان میداد. ولی با تغییر شرایط به نفع مجاهدین و مردم ایران باید مصداقی بعنوان بوق تبلیغاتی، بخشی از رژیم را از زیر ضرب خارج کند.
در روزهای بعد از اعلام محکومیت اسدالله اسدی برای تروریسم، موضوع نقش ظریف و روحانی در این حمله تروریستی مطرح شد که دولتهای اروپایی را هم با معضل جدید و ناخواسته ای روبرو کرد. توجیح نقش روحانی بعنوان نامطلع و بیگناه در هدایت این حمله، در نهایت تطهیر رژیم را هدف قرار میدهد. دولتهای اروپایی هم که همچنان اهل مماشات با رژیم هستند نفع خود را در اشاعه این تئوری می بینند تا مجبور به اقدام جدی علیه رژیم نشوند. به این دلیل طرح این شبهه از طرف مصداقی، بیشتر نظر به رژیم و رفقای اروپائیش دارد تا قصد تحلیل و اطلاع رسانی برای مخاطبش.
هر ایرانی و یا هر فرد مطلع از سیاست و تاریخچه رژیم احتیاج به مصداقی ندارد که بداند روحانی از اول انقلاب تا بحال که رئیس جمهور رژیم است، یکی از امنیتی ترین نفرات رژیم است. روحانی همیشه در بالاترین سطح با مسائل امنیتی در ارتباط بوده. یعنی با تمام نقشه های ترور در خارج از کشور و سرکوب و جنایت در داخل کشور. با این حال مصداقی میخواهد به مخاطب بقبولاند که روحانی که در مقام رئیس جمهور رژیم ریاست شورای امنیت ملی را دارد در جریان تصمیم گیری چنین حمله بزرگی نبوده. زهی بیشرمی.
ادعای دیگر مصداقی نشان از خباثتش میکند. او ادعا میکند که آقای رجوی خواستار انفجار بمب بوده چونکه باعث انعکاس میشده. بدین معنی که جلب توجه میکرده برای مجاهدین. این ادعای دروغ چیزی جز یک اتهام بیشرمانه نیست که ریشه در «خشم توابی» و بی حیایی آخوندی مصداقی دارد. دروغ بودن این ادعا براحتی قابل اثبات است. در سالهای گذشته، بعد از ۲۰۰۳، مجاهدین بارها و بارها هدف بمب گذاری، حملات موشکی، کشتار و حملات تروریستی قرار گرفتند. با رجوع به آرشیو روزنامه ها براحتی میتوان دید که حداکثر انعکاسی که مجاهدین بخاطر این حملات میگرفتند یک خبر چند سطری بود که روز بعد فراموش میشد.
انعکاس این بمب منفجر نشده در مطبوعات و جامعه بین الملل قابل مقایسه با هیچ اتفاق دیگری نیست. این بمب در اصل در صورت ولی فقیه رژیم منفجر شد که پادوهای خارج کشوریش را چنین به دروغ بافی رذیلانه علیه رهبری مقاومت واداشته.
در آخر باید نکته مثبت مصداقی را برای ما و همه براندازن را هم ناگفته نگذاشت. او مثل حرات سنجی میماند در مقعد ولایت. با خرابتر شدن وضع رژیم ناله و شیون او علیه مجاهدین هم افزایش خواهد یافت. خوشبختانه وضع رژیم هر روز بدتر میشود و مقاومت مردم ایران شکوفاتر. پس باید منتظر حملات بیشتری از گاو گند چاله دهان مصداقی بر علیه مجاهدین باشیم.