هرمز – ۲۲.۱.۲۰۲۱
رژیم از هر طریق ممکن تلاش می کرد تا مقاومت زندانیان سیاسی مقاوم در زندان آمل را در هم بشکند.حال شکستن این مقاومت از طریق شکنجه های، جسمی ، روحی، اعدام و یا هر شیوۀ کثیف دیگر باشد..آنها به هر تلاشی دست می زدند تا این امر شدنی گردد.
جلادان شکنجه گر بیشترین موفقیتشان را برای عملی ساختن این طرح از طریق زندانیان بریده از مقاومت وکسانی که با رژیم اعلام همکاری وهمیاری کرده بودند، بنام «توابین» بدست آوردند.از جمله این زندانیان بریده تواب هاشم-ب و «حسن مهدیان » که خود یک تواب صادراتی از شهر ساری بود می باشند.
«حسن مهدیان» متولد شهر ساری وفردی بسیار تیز،باهوش و زرنگ بود. بعد از اثبات لیاقتها وحل شدگی های حسن در مناسبات مجاهدین در فاز سیاسی ، مجاهدین او را در اواسط فاز سیاسی بعنوان یکی از مسولین بخش «امنیتی» و«تیمهای ایزایی» به شهر آمل منتقل می کنند. بسیاری از اعضای تیمهای ایزایی مجاهدین در شهر آمل،از جمله «هاشم ب» که خود نیز عضو تیم ایزایی مجاهدین در این شهر بود او را کاملآ می شناختند.
بعد از شروع فاز نظامی و اوج دستگیریها حسن نیز بعنوان مسول تیمهای عملیاتی ،به زندگی مخفی در خانه های تیمی مجاهدین روی آورد.او یکی ازمسولین تشکیلات مخفی مجاهدین در شهرهای آمل وساری گردید. دراواخر مرداد و یا به قولی در اوایل شهریور سال هزار وسیصد وشصت در شهر آمل دستگیر می گردد. بعد از دستگیری ،از آنجائیکه متولد شهر ساری بود برای تخلیه بیشتر اطلاعاتی، مسولین اطلاعات شهر آمل او را به ساری منتقل میکنند. در ساری تحت آموزشهای «جمعه ایی »دادستان ومسول زندانهای ساری قرار می گیرد. بعد از آموزشهای جمعه ایی او به یک موجود ذلیل وخار و پست تبدیل می گردد.
در زیر شکنجه کم آورده بود وبه نیروهای اطلاعات سپاه در ساری بر علیه نیروهای مجاهدین اعلام همکاری تام وتمام میکند.بسیاری از آدرس خانه های مخفی مجاهدین را لو می دهد. نام وآدرس بسیاری از اعضا و هواداران مجاهدین در این شهر توسط این فرد لو ،شناسایی و افراد زیادی دستگیر می گردند. تمام آنها بعد از دستگیری به زیر شکنجه و بسیاری نیز به چوبه های تیرباران کشانده می شوند.
او توسط جمعه ایی در شهر ساری کاملآ تخلیه اطلاعاتی می گردد.آنگاه توسط شخص «جمعه ایی» در بند شش ساری آموزش آدم فروشی کامل را می بیند. سپس به یکی از حیوانات درنده بند شش ساری تبدیل می گردد.در بند شش ساری برای خودش دم ودستگاه و قدرتی براه انداخته بود. دور و بر خودش نوچه درست کرده بود و بهمراه نوچه هایش و با استفاده از کثیفترین شیوه ها تلاش می کرد تا زندانیان مقاوم را از مقاومت ببراند. وی یکی از کثیف ترین خوش خدمتها و چاپلوسان در نزد شکنجه گران و بازجویان تبدیل شده بود. حسن مهدیان، یکی از بزرگان وروسای توابها در بند شش ساری بود. لذا رژیم برای درهم شکستن فضای مقاومت در زندانهای آمل او را نیز جهت گول زدن زندانیان شهر آمل، مدتی بعنوان یک فردی ناشناس، که منتظر اعدام خودش می باشد به آن شهر منتقل نمودند. او باید ابتدا تلاش بکند تا در میان زندانیان کسب اعتماد بکند.لذا حسن برای اینکه در میان زندانیان اعتماد جلب نماید و خودش رادر دل آنها جا بیاندازد،خود را بعنوان یک فرد اعدامی که منتظر اجرای حکم اعدام می باشد معرفی میکند.از این طریق در میان زندانیان مقاوم نفوذ می کرد وگزارش افراد فعال و تاثیر گزار در میان دیگرزندانیان را شناسایی وبه مسولین دادستانی آمل گزارش می کرد.این حرکت او ادامه داشت تا اینکه، در یکی از روزها یکنفر از زندانیان بنام«علی رضا» که خود نیز زمانی عضو تیمهای عملیاتی او در شهر آمل بود،شناسایی می گردد.
حسن، علی رضا را نمی شناخت.«علی رضا» موضوع نفوذی بودن او را به دیگر زندانیان اطلاع می دهد و«حسن مهدیان» در میان دیگر زندانیان در آمل لو می رود.بعد از لو رفتن حسن، مسولین دادگاه انقلاب بلافاصله او را برای در امان ماندن، به سرعت از بندهای عمومی خارج کرده و به بند شش ساری منتقل می نمایند.
«حسن مهدیان» یکی از سر شناسترین توابان شکنجه گر در زندان بند شش ساری بود که ضربات وصدمات زیادی به زندانیان مقاوم در استان مازندران زد.او خیانت زیادی به فرزندان مردم ایران در خطۀ مازندران کرد.
حسن مهدیان مانند تواب تشنه به خون، مصداقی”جبهه” عوض کرد.در حال حاضر از این جانور پست خبری ندارم. ولی هاشم در ایران زندگی میکند . این جانور هم کم ضربه به تشکیلات زندان بخصوص آمل نزد.از معاونین حسن مهدیان در “بند شش”که بند تواب سازی و تخلیه اطلاعات در مازندران بود با وی کار می کرد. بند شش در زندانهای مازندران معروف بود.شنیدم که هاشم در گروه‌های تلگرامی با عضویت بالا، از مواضع سازمان دفاع میکند. اخیرا یکی از نوشته هایش را برایم فرستادند.
